آبریزگان ، آب بازی و یادبود آرش کمانگیر
دهم تیر به تقویم امروز ایران جشن آبریزگان یا آبپاشان است. این جشن در گاهشماری زردشتیان با نام تیرگان شناخته می شود. آبریزگان یا تیرگان یکی از کهنترین جشن های ایرانی است که در کنار نوروز، مهرگان و سده رنگ و بوی ملی-میهنی داشته است.
پیدایش هریک از این چهار جشن (نوروز، آبریزگان، مهرگان و سده) به یک از پادشاهان تاریخ اساطیری ایران نسبت داده می شود. پیدایش نوروز را به جمشید می رسانند. آبریزگان در زمان منوچهر و مهرگان در زمان فریدون بنیان نهاده می شود. سده را هم به هوشنگ منسوب می کنند.
تیرگان یا آبریزگان جشنی است که آب در آن عنصر آیینی مهمی است. این جشن به واقع گرامی داشت عنصر آب در فصل گرم سال است.
خاستگاه های پیدایش آبریزگان- تیرگان
برای پیدایش آبریزگان یا تیرگان خاستگاه هایی اساطیری بر شمرده اند. که به هریک از این خاستگاه و انگیزه ها اشاره می شود.
در گاهشماری کهن ایرانی هر سال دوازده ماه و هر ماه سی روز دارد. پنج روز هم با عنوان پنجه دزدیده برای ۳۶۵ روز شدن سال به پایان سال اضافه کرده اند. در این تقویم کهن هر سی روز ماه نامی دارند.
روزی که نام ماه و نام روز با هم یکی می شوند، آن روز جشن گرفته می شود و به عنوان جشن ماهیانه به شمار می آید.
سیزدهم هر ماه به نام ایزد تیشتر یا تیر است. هنگامی که سیزدهمین روز ماهِ تیر فرا رسد در گاهشماری کهن ایرانی آن روز جشن ماهیانه تیر یا تیرگان برگزار می شود.
سیزدهم تیرماه تقویم کهن ایرانی برابر با دهم تیرماه تقویم امروز ایران است.
خاستگاه ایزدشناختی: نبرد تیشتر و اپوش
ایزد تیشتر، یکی از مهمترین ایزدان ایرانی است که وظیفه اش باران زایی است. این ایزد همواره می کوشد تا نگذارد دیوان و عناصر اهریمی مانع باریدن باران و برف و نزولات آسمانی شوند. او دشمن خشکسالی است و مهمترین هماوردش “اپوش” دیو خشکسالی است.
در ابتدای آفرینش مادی جهان، اهریمن و دیوان به آسمان و زمین حمله می کنند و به پدیده های نیکی که اهورمزدا آفریده است آسیب می رسانند. در این بین اپوش دیو خشکسالی مانع باریدن باران می شود.
پیکرگردانی تیشتر
تیشتر در پیکر اسب سفیدی ظاهر می شود و با اپوش که در پیکر اسب سیاه دم بریده ای ظاهر شده است، می جنگد. نخست شکست می خورد سپس به یاری اهورمزدا اپوش را شکست می دهد.
تیشتر به یاری ایزد باد، آب را به شکل باران بر روی زمین می گستراند و اینگونه زهر موجودات اهریمنی را که به زمین یورش آورده اند، می شوید و پاک می کند.
سیزدهمین روزهر ماه به نام تیشتر
چهارمین ماه هر سال و روز سیزدهم هر ماه در گاهشماری کهن ایرانی به نام ایزد تیشتر متبرک شده است.
برگزاری جشن تیرگان یا آبریزگان در فصل تابستان با مراسم آیینی آب پاشیدن به گونه ای تمثیلی نبرد تیشتر و اپوش و باران زایی پس از پیروزی تیشتر را نشان می دهد.
خاستگاه ملی- میهنی: داستان آرش کمانگیر
در زمان پادشاهی منوچهر افراسیاب وارد مرزهای ایران می شود و تا طبرستان پیش می آید. میان ایرانیان و تورانیان جنگ سختی در می گیرد و سپاه ایران در تنگنای کمبود آذوقه و آب قرار می گیرند.
از سوی دیگر با ورود افراسیاب به ایران آب های جاری در ایران کم می شود و بدیمنی افراسیاب خشکسالی به همراه می آورد.
منوچهر مجبور می شود تا با افراسیاب صلح کند. قرار می گذارند که یکی از تیراندازان ایرانی به بالای کوهی برود و تیری را به سوی شرق بیاندازد و هرکجا تیر فرو نشست آنجا مرز ایران و توران باشد.
سپندارمذ به یاری ایران زمین می آید
امشاسپند سپندارمذ (اسفند) بر منوچهر پدیدار می شود و به پادشاه می گوید تا تیری با ویژگی های آنچنانی بسازد و پرتاب تیر را هم بر عهدۀ آرش کمانگیر بگذارد.
آرش برگزیده می شود و تیر با ویژگی هایی که سپندارمذ خواسته بود آماده می شود. آرش به بالای کوهی می رود. برخی این کوه را رویان در خراسان و برخی دیگر آن را دماوند می دانند. آرش تمام نیرو خود را در تیر می نهند و تیرا را به سوی شرق پرتاب می کند.
تیر به یاری ایزد باد پیش می رود. هزار فرسنگ را طی می کند تا در کنار رود جیحون در شما ماورالنهر بر تنۀ درخت گردویی فرود می آید.
اینگونه مرز ایران و توران باز همان مرز پیشین می شود و افراسیاب مجبور به ترک ایران می گردد. مردم این را روز را جشن می گیرند و به شادی و پایکوبی می پردازند.
افراسیاب از ایران خارج می شود و باز آب ها در ایران جاری می گردد و چشمه ها می جوشند و خشکسالی ایران را ترک می کند.
خاستگاه ملی- میهنی: داستان کیخسرو
کیخسرو فرزند سیاووش و پادشاه محبوب ایرانیان پس از آنکه افراسیاب را شکست می دهد و او را به خونخواهی پدر و ایرانیان بیگناهی که کشته است، از بین می برد، به ایران باز می گردد.
هنگام عبور از ساوه، کوهی نظر او را جلب می کند. به تنهایی بالای کوه می رود و چشمه ای را می بیند که از دل سنگ می جوشد و آب را از دل کوه به زمین سرازیر می کند.
در این هنگام ایزد بانوی آب ها بر او پدیدار می شود و کیخسر از فروغ و زیبایی آن ایزدبانو بیهوش می گردد و در کنار چشمه به خواب می رود.
پهلوانان ایرانی به دنبال شاه می گردند و او را در کنار چشمه می یابند. هرچه می کوشند تا شاه را بیدار کنند نمی توانند. مشتی آب بر سر و صورت او می ریزند و شاه بیدار می شود.
شاه بیدار و هوشیار می شود و در چشمه سر و تن را می شوید. از آن پس ایرانیان به یادبود این اتفاق در روز آبریزگان بر سر و تن یکدیگر آب می پاشند تا خاطرۀ کیخسرو را زنده نگاه دارند.
آبریزگان و آب پاشی و آب بازی
در این جشن بر آب پاشیدن اسراف نمی شد و معتقد بودند آب پاشیدن به یکدیگر کینه و بددلی و کدورت را از بین می برد. آب را به سر و صوت خود می پاشیدند و یاداور می شدند که وجود آب در زندگی و معیشت آن ها چه میزان مهم و تاثیر گذار استهمۀ خاستگاه های آبریزگان یا تیرگان به نوعی با آب ارتباط دارد.
آبریزگان در تیرماه و فصل تابستان برگزار می شود، هنگامی که گرما به اوج می رسد و وجود آب بیش از پیش در زندگی ایرانیان مفهوم می یابد.
بنابراین ایرانیان در این روز به دشت و صحرا، کنار رودها و چشمه ها، باغ ها و مزارع خود می رفتند و یا حتی در کوچه و بازار به صورتی نمادین به هم آب می پاشید.