مارکوپولو ، مشهوترین جهانگرد دنیا
در بین شخصیتهای معروف تاریخی شاید فقط یک نفر باشد که به خاطر سفرها و سفرنامهاش به شخصیت معروف تاریخی تبدیل شده و این شخص کسی نیست مگر مارکوپولو. شخصیتی که نه تنها از غرب تا شرق دنیا، معرف حضور همه ی مردم است بلکه در سراسر دنیا شرکتها، فرودگاهها، کتابها و مقالات زیادی به نام این مرد ونیزی مشهور نامگذاری شدهاند. جالبتر اینکه در بیشتر زبانهای دنیا مارکوپولو اساساً به یک صفت تبدیل شده و به کسی اطلاق میشود که جهانگردی میکند و عاشق سفر به دور دنیاست.
شهرت و محبوبیت این بازرگان-جهانگرد آنقدر زیاد است که فرودگاه ونیز به افتخار وی، فرودگاه مارکوپولو نام گذاری شده است.
اما مارکوپولو واقعا چه کسی بود و چرا تا این اندازه مشهور و محبوب همه ی مردم دنیا ست؟
تولد مارکوپولو در جمهوری ونیز
عمده ی شهرت مارکوپولو به خاطر سفرنامهاش است که از قضا این سفرنامه را هم خودش ننوشته. اما به هر حال داستان مارکوپولو این چنین آغاز میشود.
مارکوپولو در ۱۵ سپتامبر ۱۲۵۴ میلادی در جمهوری ونیز به دنیا آمد. البته برخی در اینکه مارکو شهر ونیز زادگاهاش بوده تردید دارند. این دسته معتقدند این جهانگرد مشهور در شهر کورچولا (Korčula) ( که در حال حاضر جزیی از کشور کرواسی ست) به دنیا آمده و برای این ادعاشان اسناد تاریخ هم میآورند. البته با بررسیهای چندین تن از مورخان کروات این ادعا رد شده است.
جمهوری ونیز یکی از دولتهای شهرهای خودمختاری بود که پس از سقوط امپراتوری روم در شمال شرقی ایتالیا امروزی تشکیل شد. در آن زمان ونیز به دلیل نزدیکی به دریا به مرکز مهم تجاری اروپا تبدیل شده بود. حکومت و بازرگانان ونیزی به ویژه در تجارت نمک خیلی موفق بودند. در آن دوره نمک کالایی بسیار حیاتی و استراتژیک بود و بنابراین دولت-شهر ونیز با تجارت نمک از موفقترین و پرورونقترین حکومتهای اروپایی به حساب میآمد. البته موقعیت جغرافیایی ونیز هم باعث شد تا ونیزیها تجارتشان را از حوزه ی دریای مدیترانه به شمال آفریقا و آسیا هم گستردهتر کنند. در چین شرایطی جای تعجبی ندارد، اگر بدانیم پدر و عموی مارکوپولو هم تاجر بودند.
بیشتر دوران کودکی مارکو بدون حضور پدرش، نیکولو پولو، سپری شد چون نیکولو (Niccolò) در آن دوره به عنوان بازرگان و همچنین مذاکره کننده مخصوص ونیزیها در تجارت با شرقیها کار میکرد و همیشه به سفرهای کاری طولانی مدت می رفت. در چنین شرایطی مارکو پیش پدربزرگش آندره پولو بزرگ شد.
تجارتخانه پولوها
در واقع آندره پولو هم یکی از بازرگانان موفق و مشهور ونیز بود و اساسا ثروت زیاد خانواده پولو نتیجه فعالیتهای پدربزرگِ مارکو و در ادامه پدر و عمویش ماتئو به دست آمده بود.
تا سال ۱۲۶۰ میلادی، خانواده ی پولو آنچنان در تجارت موفق شده بود که چندین نمایندگی در محله ی ونیزیهای شهر قسطنطنیه هم دایر کرده بود. اما در سال ۱۲۶۱، در طی جنگی میخائیل هشتم امپراتور نیقیه رومیها را شکست داد و قسطنطنیه را فتح کرد. قصد میخائیل هشتم که تبار یونانی داشت احیای امپراتوری بیزانس بود، بنابراین تمام لاتینها از جمله خانواده ی پولو را از شهر اخراج کرد.
نیکولو و ماتئو پس از این واقعه به دنبال مکانهای جدیدی در مرز بین آسیا و اروپا به آسیا مرکزی رفتند تا دفتر نمایندگی تجارتخانهشان را بازگشایی کنند.
برادرانِ پولو در نهایت شهر سوداک ( واقع در شبه جزیره کریمه، اوکراین فعلی) در مجاورت با دریای سیاه را برای دفترشان انتخاب کردند. این شهر به تازگی و در طی جنگهای صلیبی چهارم به دست مسیحیان افتاده بود و از نفوذ مسلمانان در آمده بود.
پولوها در دربار کوبلای خان
در سال ۱۲۶۹ مارکو پولو پانزده ساله بود که نیکولو و ماتئو پس از سفری طولانی از آسیای مرکزی به ونیز باز گشتند. آنها در این سفر کوبلای خان امپراتور مغول (قوبلای خان یا کوبلای خان از نوادگان چنگیزخان و پنجمین خان بزرگ امپراتوری بزرگ مغول) را در چین ملاقات کرده بود.
نیکولو و ماتئو در این دیدار به امپراتور مغول پیشنهاد مبادلات تجاری گسترده تجاری بین چین و مسیحیها را داده بودند و در عوض، امپراتور مغول درخواست حدود صد دانشمند و هنرمند را از پاپ داشت.
البته این دو بردار حامل یک پیام دوستی و مودت برای پاپ مبنی بر اتحاد چین و جهان مسیحیت در برابر مسلمانان هم بودند.
اما وقتی که برادران پولو از سفر چین باز گشتند، پاپ کلمانت چهارم (Clément IV) ماهها قبل فوت شده بود و «مجمع انتخاب پاپ» هنوز نتوانسته بود جانشینی برای او انتخاب کند. انتخاب پاپ جدید بیشتر از آنچه که تصور میشود به طور کشید به طوری که ماتئو و نیکولو مجبور شدند دو سال در ونیز بمانند تا بتوانند با پاپ جدید پیام کوبلایخان را در میان بگذارند.
سفر مارکوپولوی جوان به چین
در نهایت در سال ۱۲۷۱، برداران پولو به عنوان بازرگان و همچنین سفیر پاپ به همراه مارکوی ۱۷ ساله، ونیز را به مقصد چین دوباره ترک کردند.
در این سفر تعدادی مُبلغ مسیحی از طرف پاپ هم همراه کاروان پولوها شدند. این کاروان ونیزی برای سفر به چین شمالیترین مسیر جاده ابریشم را در پیش گرفتند، بنابراین سفرشان کمی به طول کشید.
پس از سه سال سفر مارکو، پدر، عمو و همراهانش نهایتا با تکریم فراوان در دربار مغول واقع در شهر خالقبالق – پکن فعلی- پذیرفته شدند.
پس از این ملاقات مارکوپولو و همراهانش به مدت چندین سال برای خان مغول به ماموریتهای به روسیه، ایران، ژاپن، ویتنام، کامبوج، جاوه، سیلان و اندونزی فعلی اعزام شدند. در این سفرها مارکوپولو با توجه به اشتیاق زیادی که به فرهنگ جدید داشت سریع زبانهای جدید را یاد میگرفت و حتی به شکل مردم همان نقطه لباس میپوشید.
کوبلای خان در اواخر سلطنتش به پولو اعلام کرد در صورتی اجازهی بازگشت به کشورشان را میدهد که آخرین ماموریتشان را هم انجام دهند. ماموریت از این قرار بود، پولوها باید شاهزاده خانم کوکژین (Kokejin) را به ایران و دربار ایلخانی میبردند. در واقع کوبلای خان قول شاهدخت کوکژین را به ارغونخان -ایلخان ایران- داده بود و پولوها مأمور ادای این قول شدند.
سفر آن ها در سال ۱۲۹۱ میلادی آغاز شد، اما آن ها خیلی زود به دلیل اشتباه در مسیریابی گم شدند و به خاطر سرمای زمستان مجبور شدند پنج ماه در جزیره ی سوماترا- بخشی از اندونزی فعلی- بمانند. نهایتا در بهار ۱۲۹۳ آنها به تنگهی هرمز رسیدند و تا چند ماه بعدی را مهمان ایرانیها شدند.
بازگشت به ونیز
پولوها در نهایت در سال ۱۲۹۵ میلادی به ونیز وارد شدند، اما از آنجایی که ۲۵ سال از شهرشان دور بودند تقریبا فراموش شده بودند. وقتیکه بر در خانهشان میرسند هیچ کدام از فامیل آن ها را نمیشناسد، مخصوصا اینکه مارکو هنوز لباسهای مغولی را به تن داشت و لهجههاشان هم به خاطر سالهای دوری از ونیز تغیر کوچکی کرده بود.
در سال ۱۲۹۶ میلادی، بین ونیز و جنوا جنگ در میگیرد بنابراین مارکوپولو برای جبههی ونیز وارد ارتش میشود. اما در یکی از نبردها، به دست نیروهای دشمن اسیر می شوند و به مدت سه سال به زندان میافتد.
در این دوران داستانهای سفرش به شرق را به دوست همبندیاش روستیکلو دا پیزا تعریف میکند. روستیکلو از داستانهای مارکوپولو خوشش میآید و همگی را یادداشت میکنند. در حال حاضر نسخهی اصلی کتاب در دست نیست و جالب است بدانید که نسخههای رونوشت متعدد و متفاوتی بر مبنی نسخهی اصلی در دسترس است.
سفرنامه ی مارکوپولو
هر آنچه در مورد سفرهای مارکوپولو در حال حاضر میدانیم بر پایه سفرنامهای ست که به دست همبندیش رستیکلو نوشته شده است. از همان ابتدا که سفرنامه ی مارکوپولو چاپ شد تا سالهای اخیر بسیاری در مورد این سفرها تردید داشتند.